گل سرخ...


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد یکبار قسمت کردم چندین برابر شد دفتر دلم را در خلوت می گشایم هر ورق یاد تو را زنده می کند آهسته زمزمه می کنم دفتر عشق مرا آهسته بگشای ای دوست... در میان هر ورق نام تو خفته است...

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته های پسرک تنها... و آدرس 2boy1girl.mahtarin.com 
لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 199
:: کل نظرات : 71

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 14

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 260
:: باردید دیروز : 92
:: بازدید هفته : 715
:: بازدید ماه : 2376
:: بازدید سال : 35089
:: بازدید کلی : 115339

RSS

Powered By
loxblog.Com

یکی نیست که قدر دلم رو بدونه...

گل سرخ...
چهار شنبه 7 خرداد 1393 ساعت 15:27 | بازدید : 844 | نوشته ‌شده به دست Masoud | ( نظرات )

اتوبوس با سر و صدای زیادی در حرکت بود. یکی از مسافران پیرمردی بود که دسته گل سرخ بسیار زیبایی در دست داشت.

نزدیک او دختر جوانی نشسته بود که مرتب به گل های زیبای پیرمرد نگاه می کرد.

به نظر می رسید از آنها خیلی خوشش آمده است.


ساعتی بعد اتوبوس توقف کرد و پیرمرد باید پیاده می شد.

پیرمرد بدون مقدمه چینی دسته گل را به دختر جوان داد و گفت:

مثل این که شما گل رز دوست دارید . فکر می کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به شما بدهم.

به او خواهم گفت که این کار را کردم.

دختر جوان گل ها را گرفت خیلی خوشحال شده بود . پیرمرد پیاده شد و اتوبوس دوباره به راه افتاد

دختر جوان که بیرون را نگاه می کرد ؛ پیرمرد را دید که وارد قبرستان کنار جاده شد.

 



بهترین و زیباترین چیزهای دنیا را نه می توان دید و نه می توان لمس كرد ،  باید در درون احساسشان کرد.

 





:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
eli در تاریخ : 1393/3/10/6 - - گفته است :
اووووووووووووووووووووووووف چه نفسی

<-CommentGAvator->
hasti در تاریخ : 1393/3/10/6 - - گفته است :
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی





کی بود ؟ کجا رفت ؟ چرا بود ؟ چرا نیست ؟



وب قشنگی داری
پاسخ:خیلی قشنگ بود

<-CommentGAvator->
زهرا در تاریخ : 1393/3/10/6 - - گفته است :
وبت خیلی قشنگه دوست عزیز

موفق باشی
پاسخ:نظر لطف شماست

<-CommentGAvator->
▱❣ عاشق تنهــا ❣ در تاریخ : 1393/3/10/6 - - گفته است :
برکه اي در همين نزديکي ست

با نيلوفري در آن

در انتظار ديدار ساحل

آه

چه انتظاري عبث

هرگز نشود اين ديدار

تا زماني که اشک برگهايش در برکه جاريست

نرسد به ساحل
پاسخ:خیلی خوب بود عالی


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: